loading...
مشاور روز
پیغام خوشامد گویی

با عرض سلام خدمت شما بازدید کنندگان عزیز
این سایت به مدیریت جواد کریم زاده(مشاور)

در زمینه مسائل خانوادگی ، تحصیلی ، جنسی و ... راه اندازی گردیده و در اختیار شما قرار گرفته است
در صورت بروز هرگونه مشکل میتوانید به روشهای زیر با مدیریت سایت ارتباط برقرار نمایید

مکالمه انلاین از طریق یاهو مسنجر یا ارسال ایمیل به

آیدی مدیریت سایت :moshaver_karimzadeh@yahoo.com

ارتباط تلفنی با مدیریت سایت که در صورت عضویت میتوانید شماره رادریافت نمایید
 و یامراجعه حضوری در کلینیک با تماس و هماهنگی قبلی
با عضویت و ارائه نظراتتان ما را در اداره بهتر سایت یاری نمایید

نحوه عضویت و استفاده از مطالب
جواد کریم زاده بازدید : 266 سه شنبه 07 بهمن 1393 نظرات (0)

عوامل موثر در رضايت و يا عدم رضايت  دانش آموزان از تحصیل

 

عوامل موثر در رضايت و يا عدم رضايت  دانش آموزان در كلاس و در جريان تدريس را مي توان به دو بخش عمده تقسيم نمود:

1ـ عوامل محيطي2ـ عوامل فردي

١ - عوامل محیطی

عوامل محيطي به عواملي گفته مي شود كه هر يك به نوعي در محيط كلاس ( خارج از وجود دانش آموزان ) بر رضايت دانش آموز تاثير مي گذارد. اين عوامل به سه دسته كلي تقسيم مي شوند:

الف ـ عوامل مربوط به معلم، از جمله روش تدريس، نوع رفتار و برخورد با دانش آموز(جو روانی اجتماعی کلاس)، سرعت بيان، لهجه، وضع ظاهر و ...

ب ـ عوامل مربوط به محتواي درسي، از قبيل مشكل يا ساده بودن مطلب يكنواختي و تكراري بودن آن، حجم مطلب و

ج ـ عوامل فيزيكي مربوط به محيط كلاس، مانند نور، سرما، گرما، سر وصدا و

در خصوص تاثيرات محيط بر تعليم و تربيت ، براي اولين بار« روسو» معتقد بود كه، براي تربيت صحيح استعدادهاي طبيعي ، بايستي کودک بطور كامل تنها باشد و با ساير كودكان در كارهاي دسته جمعي، شركت نداشته باشد. بر اين اساس است كه مي توان كودك را از مراتب آلودگي محيط محفوظ داشت در حالي كه امروز ثابت شده، بر اثر فعاليت هاي گروهي است كه امكان پرورش استعدادهاي كودك بوجود مي آيد و ظاهر مي گردد و شخصيت او شكل مي پذيرد. در هر صورت روسو هرگز موفق به پياده كردن كامل نظرايات خود درباره تعليم و تربيت نشد.

بعد از « روسو» انديشمند ديگري بنام « پستالوزي» نظريات او را تكميل كرد. پستالوزي معتقد است: مدرسه محلي است كه در آن تربيت معلم بايد در ادامه تربيت مادر با همان سادگي و بي آلايشي انجام گيرد به طوري كه بتوان فكر و معلومات كودك را به طور هماهنگ از مراحل ابتدائي تا مراحل عالي توسعه داد.

همچنين در تاريخ روان شناسي به مواردی برخورد مي كنيم كه در مراحل اوليه پيشرفت اين رشته به تاثير عوامل محيطي رفتار توجه كرده اند.

افرادی چون هلباخ 1902 ( hllpach) آلماني كه از موسسين روان شناسي محيط محسوب مي شود، اونخست گسترش بي رويه مكتب ( وونت) و پژوهش هاي آزمايشگاهي را مورد انتقاد قرار داد ،سپس به بررسي شرايط محيطي و اثرآن بر  رفتار پرداخت . وي داده هاي محيطي را به سه نوعزير تفكيك مي كند:

محيط طبيعي مانند: خاك، هوا، نور، جنگل ها و كه انسان و رفتاروي را تحت تاثير قرار مي دهد و بوسيله انسان دگرگون مي شود.

محيط اجتماعي: كه موضوع بحث روان شناسي اجتماعي است.

محيط فرهنگي: شامل كتابخانه ها، كتابها، قوانين، بناها و شهرها مي شود ( محيط فرهنگ)که بوسيله انسان ايجاد شده تاريخ را منعكس مي كند.

پس از هلباخ، سه مكتب عمده روان شناسي ( روان کاوی، رفتار گرائي و مكتب گشتالت) كه منشا پيدايش ديگر نظريه هاي رشته روان شناسي عملي هستند ،به بررسی نقش محيط بر رفتار انسان پرداختند.

مكتب روانكاوي فرويد(روان تحليل گری):

در اين مكتب، تاثير ابعاد محيط روي رفتار به عنوان عواملي كه از نظر مهار كردن يا تشفي اميال جنسي اهميت دارند، مورد توجه قرار مي گيرند .به عنوان مثال، جريان رشد كودك تحت تاثير شرايط محيط اجتماعي ( والدين ، دوستان، معلم و ) و همچنين ابعاد فيزيكي جلوه هاي محيط قرار مي گردد.

ويژگي و جلوه هاي محيط سكونت به اختفاي روابط جنسي والدين كمك مي كند و در نتيجه در رشد جنسي و عقده هاي رواني كودك موثر است.

مكتب رفتار گرائي

اغلب پژوهش هاي مكتب رفتار گرايي محدود به جنبه هايي از رفتار مي شود كه قابل مشاهده و اندازه گيري هستند. محيط نيز به عنوان مجموعه اي از محركها، در رابطه با پاسخهايي كه از سوي ارگانيزم ارائه مي شود، مورد بررسي قرار مي گيرد، ولي در اكثر پژوهش هاي اين مكتب به ساخت و رابطه پيچيده بين ابعاد مختلف محيط كمتر توجه مي شود.

اكثر تحقيقات اين مكتب در آزمايشگاه روان شناسي و به منظور بررسي تداعي ها و پيوندهاي بين محرك هاي ساده و قابل ضبط و پاسخ هاي قابل اندازه گيري انجام مي گيرد. بدين دليل نيز واحدهاي بزرگتر و كلي تر و جريانات رفتاري، مانند رفتار يك دانش آموز در مدرسه، جايي درتحقيقات اين مكتب ندارد. بطور خلاصه مي توان گفت كه شرايط تحقيقات آزمايشگاهي شباهت زيادي به شرايط طبيعي زندگي روزمره ندارد و محدوديت هايي كه از روش تحقيق اين مكتب سرچشمه مي گيرد. موجب مي شود شرايط طبيعي مورد تحقيق قرار نگيرد.

مكتب گشتالت

محققين مكتب گشتالت، بيش از ديگر مكاتب به شرايط محيطي ( به معني جامع آن) توجه دارند. ( كوفكا 1935) يكي از موسسين اين مكتب معتقد است  محيط بدان گونه كه بوسيله  فرد تجربه مي شود موجب بروز رفتار می گردد.حتی ممکن است  يك نفر در يك محيط جغرافيايي در دو مقطع زماني، از لحاظ نوع ادراك ،دوتجربه مختلف داشته باشد.

پس رفتار تابع فرآيندهاي شناخت و ادراك است كه خود از انگيزه ها و ديگر عوامل دروني و بيروني و يا محيطي ( محيط جغرافيايي) قسمتي از (محيط رفتاري) را تشكيل مي دهد، زيرا ويژگي هاي محيط جغرافيايي نيز شناختي را كه ازمحركها و رويدادها حاصل مي شود متاثر مي سازد. دخالت محيط جغرافيائي در محيط رفتاري از يكسو و اكتسابات و تجارب مشترك افراد حين اجتماعي شدن از سوي ديگر موجب مي شود در (محيط رفتاري) افراد گروهها جنبه هاي مشترك بوجود آيد.

١- الف -عوامل مربوط به ادراک

 

ادراك ما از محيط و مردم عنصر مهمي در همسازي ما با جهان اجتماعي به شمار مي رود. فرد بر اساس تجربه و درك خود از محيط پيرامونش، نسبت به آن واكنش نشان مي دهد. او تجارب خود را واقعيت تلقي مي كند و براي او واقعيت همان چيزي است كه تجربه مي كند. رفتار نتيجه ادراك فرد است و فرد به طريقي كه واقعيت را درك و توصيف مي كند عمل و عكس العمل نشان مي دهد. هيچ فردي به واقعيت صرف و مطلق پاسخ نمي دهد، بلكه به ادراكي كه خود از واقعيت دارد و عمدتا دركي ويژه و منحصر بفرد است پاسخ مي دهد.

در تعريف ادراك مي توان گفت كه:

« ادراك عبارت است از آگاهي يافتن به كميت، كيفيت، اختلافات و وجوه تشابه اجراء محيط به وسيله اعضاء حسي به عبارت ساده تر، درك عملي است كه ضمن آن احساساتي كه توسط محركهاي حسي بوجود مي آيند براي شخص معني و مفهوم پيدا مي كنند.

يا اينكه:

« ادراك عبارت است از فرآيند آگاه شدن از اشياء، ويژگيها و روابط از طريق اندامهاي حسي، گرچه در ادرك همواره محتواي حسي وجود دارد، با اين حال آنچه ادراك مي شود متاثر از تجربه پيشين است به نحوي كه ادارك را بايد چيزي فراتر از ثبت محركهاي موثر بر اندام هاي حسي دانست.

درك مستلزم سلامت و تماميت دستگاه درك كننده در تمام سطوح است و هر گونه نقض در اين دستگاه ممكن است زمينه را براي پيدايش سوء تعبير و خطاي ادراكي فراهم آورد . علاوه بر اين، درك يك فرآيند انتخابي است و هر كسي از ميان محركهاي بيشماري كه از محيط دريافت مي كند، برخي از آنها را كه مطابق علاقه، انتظار و نيازهايش هست درك مي كند، بعبارتي، ما دنيا را آنگونه كه مي خواهيم مي بينيم.

نخستين كسي كه بر ادراك فرد و اهميت آن تاكيد نموده است جرج بر كلي ، اسقف و فيلسوف ايرلندي، بود. وي اعتقاد داشت كه همه برداشتها تابعي از شخصي تجربه كننده يا ادراك كننده اند، وي اعلام داشت كه ادراك تنها واقعيتي است كه مي توانيم از آن مطمئن باشيم. ما در دنياي تجربه نمي توانيم طبيعت اشياء فيزيكي را با اطمينان بشناسيم و تنها چيزي كه مي توانيم بشناسيم چگونگي ادراك ما از اين اشياست . چون ادراك در درون خود ماست و لذا ذهني است، نمي تواند جهان خارج را منعكس كند. بر كلي پايه و اساس ديدگاه ذهن گرايي را ريخت كه بيانگر تاكيد كلي بر پديده هاي ذهني محض بود.

پس از بركلي، امانوئل كانت فيلسوف آلماني، بر اهميت ادراك انسان تاكيد نموده و بر ماهيت فعال ذهن انسان اشاره كرد. با اين تفاوت از بركلي كه وي نقش آغاز كننده و كنش گر را به انسان مي داد و او را فعال در عمل و ادراك مي دانست وي پايه گذار مكتب خردگرايي شد كه پايه و اساس روان شناسي شناختي امروزه را تشكيل مي دهد.

پس از كانت، ادموند هوسرل ، متفكر آلماني، ديدگاه پديده شناسي  را طرح نمود كه به نوعي ادامه كار كانت و بر كلي بود. طبق نظر وي مطالعه علمي تجارب بلافصل بايد اساس روان شناسي را تشكيل دهد. در اين رويكرد تمركز بر رويدادها و اتفاقات بگونه اي است كه شخص آنها را تجربه مي كند. در اينجا، بر عكس نظريه بر كلي، واقعيت بيروني و فيزيكي انكار نمي شود بلكه موضوعي اساسي در تحليل پديدار شناسانه اجتناب از تمركز به خود رويدادهاي فيزيكي و توجه به چگونگي ادراك و تجربه آنهاست.

كارل راجرز، درمانگر و متفكر آمريكائي، نيز با رويكردي پديدار شناسانه بر تجربه خصوصي انسان تكيه كرده و انسان را موجودي كاملا فعال مي نگارد و معتقد است چگونگي برداشت و تجارب فرد از خود و جهان اطراف تعيين كننده نوع رفتار فرد است. طبق موضوع پديدار شناختي راجرز، درك هر فرد از جهان يگانه است. اين ادراكها ميدان پديداري  ( يعني جهان خصوصي هر فرد) شخص را شكل مي دهند. انسانها به محيط همانگونه واكنش نشان مي دهند كه آنرا درك مي كنند. تعيين كننده هاي مهم رفتار، ادراكهاي فرد از جنبه هاي مختلف محيط پيرامونش هستند.

در نظريه استنباط فردي جرج كلي  نيز تاكيد بر چگونگي درك، تفسير و مفهوم دهي انسان به رويدادها و محيط است و انسان مانند دانشمندي در نظر گرفته مي شود كه براي پيش بيني رويدادهاي نظريه مي سازد. انسان با الگوها يا قابليت هاي مشخصي كه خود خلق كرده است، به دنياي اطرافش مي نگرد، سپس تلاش مي كند تا آنها را با واقعياتي كه جهان را تشكيل مي دهند، سازگار نمايد، همه افراد، رويدادها را تجربه مي كنند، شياهتها و تفاوتهاي آنها را درك مي كنند، مفاهيم يا استنباطهايي را براي دسته بندي پديده ها تنظيم مي نمايند و بر اساس اين استنباطها در پي پيش بيني رويدادها هستند. همه افراد در اينكه استنباطهايي را به كار مي گيرند و در اين جريان فرآيندهاي روانشناختي يكساني را پشت سر مي گذارند، شبيه يكديگرند و از اين نظر همه مردم دانشمندند، ولي در استفاده از ادراكات و استنباطهاي خاص خود بي همتا و يگانه اند. افراد مي توانند محيط خود را درك و تفسير كرده و اين درك و تفسير را بازسازي نمايند. برخيها مي توانند زندگي را از جهات متفاوتي ببينند در حاليكه برخي سخت تر به مجموعه اي از ادراكات و فادار مي مانند، در عين حال درك افراد از رويدادهاي فقط در محدوده ادراكاتي است كه در اختيار دارند.

روان شناسان شناختي نيز به سازماندهي و ساخت تجربه توسط ذهن علاقمندند. از اين ديدگاه محركي را كه شخص از محيط دريافت مي دارد به گونه اي فعال و خلاق سازمان مي دهد. انسان مي تواند در كسب و به كار بستن دانش شركت فعال داشته باشد، برخي جنبه هاي تجربه را آگاهانه مورد توجه قرار دهد و برخي را به حافظه بسپارد. اشخاص پاسخ دهندگان منفعل به نيروهاي بيروني نيستند بلكه رويدادها را ادراك كرده و اطلاعات را در حافظه خود رمز گرداني، مقوله بندي و بازنمايي مي كنند.

جديدترين رويكرد در مورد ادراك انسان، رويكرد پردازش اطلاعات است. در اين رويكرد نيز بر ماهيت فعال ذهن انسان و اهميت و تاثيري كه ادراك بر رفتار دارد تاكيد مي شود. كانون اين نظريه، نحوه سازمان دادن اطلاعات توسط فرد است. انسان در زندگي روزمره خود در معرض اطلاعات بسياري قرار مي گيرد كه برخي مربوط به خود او، برخي مربوط به ديگران و برخي مربوط به محيط است.تلفيقي از اين اطلاعات بر اساس زمينه ها و تجربيات پيشين و ويژگيهاي اطلاعات مكتسبه، موجب ادراك و سازماندهي اطلاعات مي شود. شخص اطلاعات موقعيتها، رويدادها و اشخاص را به شكل جداگانه سازمان داده و بر اساس دركي كه از اين محركها دارد عمل مي كند.

در يك بررسي اجمالي بر اساس آنچه پيش از اين آمد، مي توان اذعان نمود كه انسان موجودي است كاملاً فعال و پردازشگر كه به رفتار و محيط خود مؤثر بوده و قادر به كنترل آنها است و درك وي از اطراف و مردم تعيين كننده نوع رفتار و واكنش اوست.

جو و محيط اطراف انسان

گرچه انسان موجودي است فعال و عامل بر محيط، محركهاي محيطي نيز تاثير قوي و عميق بر وي مي گذارند. هر شخص در موقعيت هاي مختلف به طريق متفاوتي عمل مي كند. چنانچه كه پيشتر گفته شد، انسان ادراك خود را از محيط با توجه به ويژگيهاي مختلف محيط و اطرافش سازمان مي دهد. فرد در موقعيتهاي متفاوت رفتاري متفاوت دارد و اين امر ناشي از ويژگيهاي و خصوصيات هر موقعيت و محيط خاص است.

تعاريف متعددي از محيط و جو به عمل آمده است، در تعريف محيط مي توان گفت:

«محيط عبارت است از نيروها، موقعيتها يا به عبارت دقيقتر محركاتي كه از خارج به انسان وارد شده و بر وي مؤثر واقع مي گردند».

يا

«محيط شامل مجموعه اي يگانه از نيروها ست كه بر رفتار فرد اثر مي گذارند ».

به نظر بركووتيز «محيط يعني فضاي شخصي كه عبارت است از مكاني كه در آن رفتار اجتماعي تبلور مي يابد»

به نظر بلوم  جوعبارتست از «شرايط، نيروها و محركهاي خارجي كه بر انسانها تاثير مي گذارند. بلوم محركهاي خارجي مؤثر بر انسان را تحت عوامل فيزيكي، اجتماعي و فكري خلاصه نموده و دامنه تغيير جو را از دروني ترين فعل و انفعالات اجتماعي تا نيروهاي خيلي دور فرهنگي و سازماني بيان كرده است».

به نظر تاگيوريجو مجموع كيفيت محيطي داخل هر سازمان است و چهار بعد «بوم شناسي». «قلمرو يا محيط»، «سيستم اجتماعي» و «فرهنگي» را بدان نسبت داده است. در اين زمينه بوم شناسي ارتباط مستقيم با وجود عوامل فيزيكي مواد يا وسايل دارد. قلمرو در برگيرنده افراد و گروههاست، بعد سيستم اجتماعي، روابط الگو شده افراد و گروههاست، بعد فرهنگي، شامل سيستمهاي اعتقادي، ارزشها ساختارهاي تشخيص و مفاهيم است.

برناردمحيط اجتماعي انسان را به شرح ذل طبقه بندي مي كند.

الف) محيط فيزيكي اجتماعي:

مشتمل بر ابزار، اسلحه، ماشين آلات، سيستمهاي انتقال و مخابره، وسايل منزل و ادراه.

ب) محيط زيستي اجتماعي:

مانند گياهان و حيوانات اهلي و موجودات انساني كه در اطراف هر شخصي پرآكنده اند به هر نوعي به وي كمك و يا خدمت مي كنند.

ج) محيط رواني اجتماعي:

مثل رفتار دروني كساني كه ما با آنها تماس برقرار مي كنيم، يگانگي هاي رفتار به شكل آداب، عادات، رسوم، سنتها، باورها، موازين، سمبل هاي خارجي زبان، و محصول خلاقيتها مثل كتابها، روزنامه ها، مجلات، راديو و سينما.

د) محيطهاي كنترل مؤسسه اي:

مثل محيط فرهنگي، اقتصادي، سياسي، نژادي، قومي، ملي، منطقه اي، مذهبي و

به نظر موس  جو اجتماعي شامل سه بعد است:

1- روابط: مشخص كننده نوع و شدت روابط انساني در درون محيط است و اين بعد  حدودي را كه افراد با محيط در مي گيرند، به همديگر كمك مي كنند و يا همديگر را هدايت مي كنند، ارزيابي مي كنند.

2- نظام نگهداري و نظام تغيير: در برگيرنده حدي است كه محيط در انتظارات و يا توقعات خويش، منظم، صريح و روشن است، از كنترل و نظارت حمايت مي كند و متوجه و علاقمند به تغييرات و اصلاح آن است.

3- توسعه فردي و جهت اهداف: دربرگيرنده عوامل بالقوه يا موقعيت محيطي براي رشد مسائل انساني و احترام به نفس است. ماهيت اصلي اين بعد تا حدودي از جامعه اي به جامعهُ ديگر تغيير مي كند و اساساً بستگي به اهداف جو يا محيط خاصي دارد.

علاوه بر تمام مسائلي كه ذكر شد، ياد آوري اين مسئله ضروري به نظر مي رسد، كه محيط اجتماعي انسان تشكيل يافته از عوامل متعددي است كه هر يك به نوبه خود رفتار وي را تحت تاثير قرار مي دهد. در اينجا برخي از عوامل مهم تشكيل دهنده محيط اجتماعي فرد به اختصار شرح داده مي شود:

1 وضعيت اجتماعي اقتصادي:

وضعيت اجتماعي اقتصادي، طبقه اجتماعي، درآمد، سطح سواد و دانش و سطح اشتغال خانواده و فرد مشخص مي شود كه تمام با يكديگر در ارتباطند. بلكه حتي قبل از تولد بر كودك نيز اثر مي گذارند.

2- خانواده:

تاثير خانواده در فرد بي مقدمه آغاز، با قدرت و فراگيري خاصي آشكار مي شود و امكان دارد در سر تا سر زندگي شخص باقي بماند. روابط متقابل فرزند والدين، والد والد، فرزندان والدين، ساخت خانواده (وجود يا عدم وجود يكي از والدين، تعداد فرزندان و جنسيت فرزندان) همه در اين قرار مي گيرند. پس از آن هنگام تشكيل خانواده و ازدواج وضعيت خانواده اي كه فرد يكي از مسئولان آن است نيز در اين حيطه منظور مي شود.

3- دوستان و همسالان:

با بزرگتر شدن بچه ها دوستان و همسالان نقش عمده اي در رشد و زندگي فرد بازي مي كنند. تاثير دوستان و همسالان به خصوص در دوران نوجواني بسيار حائز اهميت است.

4- مدرسه:

مدرسه به خصوص در جوامع صنعتي محل كار كودك است و فرد مدت زيادي از عمر خود را صرف تحصيل چه به شكل رسمي و از طريق آموزش مدرسه و چه شكل غير رسمي و از طريق آموختن از همكلاسيها و دوستان مي نمايند.

5- محيط كار:

امكان دارد برخي از اين عوامل تاثير اندكي بر فرد داشته باشد يا حتي يكي از عوامل محيطي مؤثر بر فرد را تشكيل ندهد (به عنوان مثال فرد هيچگاه فرصت تحصيل نداشته باشد) ولي در يك نظر اجمالي و كلي مي توان گفت كه اين عوامل تشكيل دهنده محيط اجتماعي فرد و حتي شكل دهنده شخصيت اجتماعي فرد مي باشند. جان لاك ، فيلسوف و متفكر انگليسي، نخستين كسي بود كه بر اهميت و نقش محيط در تشكيل دانش و تجربيات انسان تاكيد كرد. وي معتقد بود، انسان هنگام تولد به هيچ نوع دانشي مجهز نيست و تمام دانش خود را از طريق تجربه كسب مي كند و كاركرد ذهني يا شناختي تفكر به عنوان يك منبع انديشه ها نيز به تجربه حسي وابسته است. زيرا انديشه هايي كه از راه تفكر توليد مي شوند، بر انديشه هايي كه قبلاً از طريق حواس تجربه شده اند استوارند. بعبارتي پايه و اساس ادراك انسان بر تاثرات و تجربه هاي حسي است.

واتسون به عنوان يك رفتار گرا و محيط گرا هر چيز فطري را رد كرد. وي با ذهن گرايي شديداً مخالف بود و تجارب شناختي مثل تفكر و احساس را پديده هاي همانند رفتارهاي محيطي نظير حركات زير حلقي يا احشايي و پاسخهاي عضلاني مي دانست. وي تمام نقشها را در ظهور و بروز رفتار به محيط نسبت داد و انسان را در كل موجودي واكنشي تلقي نمود كه تنها به محركهاي محيطي پاسخ مي دهد. به نظروي، عوامل ژنتيك مسئول معدودي از تفاوتهاي بين افراد است يا اصلاً ژنتيك مسئول تفاوتهاي مشهود نيست بلكه اين تفاوت بين محركهاي و محيطهاست كه باعث تفاوت بين رفتارها و اشخاص است.

اسكينر،رفتارگراي راديكال، معتقد است كه تنها چيز موجود يك مغز يادگير است كه تحت تاثير محركهاي دروني و بروني قرار مي گيرد. به نظر وي مردم مجموعه اي از پاسخها و رفتارها را مي آموزند كه مشخص كننده پاسخهاي آنها به دنياي محركهاي كه در زندگي با آنها مواجه مي شوند. در نظريه اسكينر اين فرد نيست كه بر محيط عمل مي كند بلكه محيط بر او عمل مي كند و تمام پديده هاي روانشناختي، از جمله رفتار و حالات ذهني معلول بوده و علت تمام آنها محيط است. به نظر رفتارگرايان انسان رفتار عادي و غير عادي را به يك شيوه ياد مي گيرد، او رفتاري قانونمند و پيچيده دارد كه به شدت تحت تاثير محيط قرار مي گيرد و اصولا انسان تا حدودي زيادي ما حصل محيطش مي باشد.

رفتارگرايان مفاهيم اراده، ادراك شخصي و در كل ماهيت فعال انسان را نفي مي كنند. رفتار انسان به نظر آنها مبتني بر انگيزه اي نيست كه از درون او بر مي خيزد بلكه به وسيله نيروهاي بيروني تعيين مي شود كه ممكن است او هيچ كنترلي بر آنها نداشته باشد و يا به مقدار كمي تحت كنترل وي باشد. طبق نظر رفتارگرايان عادات، نگرشها، ادراكات، آمادگيها و استعدادها ذاتي نبوده و از طبيعت انسان ناشي نمي شوند، بلكه در نتيجه تماس با انسان با محيط خصوصا تعامل با ديگران حاصل مي شوند.

هر يك از ديدگاههاي شناختي و رفتاري به تنهايي قادر به تبيين رفتار انسان نيستند، زيرا تنها به بعدي از زندگي رواني انسان پرداخته اند، بايستي توجه داشت كه انسان در عين اينكه موجودي است فعال و پردازشگر به ويژگيهاي محيطي نيز پاسخ داده و اين ويژگيها در بروز رفتارهاي وي بسيار موثرند. تعداد روز افزوني از دانشمندان علوم اجتماعي معتقدند كه رفتارهاي انسان بايد در قالب تعامل دو طرفه و دائم بين مشخصات فرد و محيط در نظر گرفته شده و در قالب آن تبيين.

تئوري تطابق محيطي كه به تبيين و توصيف عملكرد هاي رواني و رفتارهاي ناهنجار در موقعيتهاي مختلف محيطي ـ اجتماعي مانند استرس كاري، مطالعه سالمندان و مسئله تطابق و سازگاري، آنها، مسائل خانوادگي، سازگاري با محيط مدرسه و بزهكاري در مدرسه مي پردازد به تعامل ميان فرد و محيط اعتقاد دارد. اين تئوري در قالب رابطه چهار عامل درگير در تعامل فرد و محيط عنوان مي شود:

محيط عيني  :

ابعاد فيزيكي و اجتماعي محيط كه مستقل از ادراك اشخاص وجود دارد ( مانند صفات و دارييهاي مادي و غير مادي محيط، فرصتهاي موجود در محيط، محدوديتهاي محيطي، نقشها و انتظارات محيط از فرد).

محيط ذهني:

ادراكات و شناختهاي شخص از ابعاد محيط اطراف خود ( به عنوان مثال فرد محيط را تا چه اندازه تهديد كننده يا مطلوب تلفي مي كند)

فرد عيني:

نمادها و مشخصات عيني و قابل مشاهده فرد كه مستقل از ادارك وي وجود دارد ( مانند نيازها، ارزشها، تواناييها و اسنادهايي كه درباره وي مي شود).

فرد ذهني:

ادراكات يا شناختهاي فرد از ويژگيهاي عيني خود يا بعبارتي هويت و خود پنداره فرد.

مجموعه عوامل و متغيرهاي منتج از اين محيط شكل دهنده رفتار فرد مي با شند و فرد از تمام اين عوامل نه به يك اندازه تاثير مي پذيرد

١-٢-الف-عوامل مربوط به محيط فيزيكي

فلسفه تعليم و تربيت به كودك، تعلقات و نيازهايش مي نگرد، زيرا انسان با توجه به نيازها، ارزشها و هدفهاي خود، محيط را دگرگون مي كند. و به طور متقابل تحت تاثير محيط دگرگون شده قرار مي گيرد.

كودك نيازهاي گوناگون دارد. نياز به تقويت حواس، نياز به تجربه كردن و تجربه آموزي فعاليت، نياز به تحرك جنب و جوش و فضاي مطلوب و محيطي سازنده دارد.

فضاهاي زيستي انسان متناسب با نوع زندگي و عملكرد انسان طراحي و اجرا مي شود انسان به عنوان يک موجود اجتماعي در رابطه با خودش و ديگران نوعي رفتار خاص دارد و نيازمند فضاهاي مختلف مي باشد.

نقش و اهميت فضاهاي آموزشي در تحقق بخشيدن به نيازهاي فراگيران و غنا بخشيدن بر رشد عاطفي اجتماعي، ذهني و فيزيكي كودكان، بسيار حساس و در واقع يكي از مهمترين عوامل در يادگيري هاي كودكان در مدرسه است.

اهميت فضا در شكل دهي يادگيري هاي كودكان طرز رفتار و برخورد با آنها از ارزش عميق تر برخوردار است و مقادير مشابهي از آنچه كودكان در اين سطح فرامي گيرند نتيجه كنش نسبت به اين گونه محيط هاست و در اين محيط به كاوش و جستجو مي پردازند.

امروزه تكنولوژي پيشرفته موجب مي شود كه تاثير انسان بر محيط شدت و سرعت يابد برخي اينگونه دگرگوني هاي سريع محيط را مخرب و موجب اخلال در نظام اكولوژيك ( انسان ـ محيط ) دانسته اند.

دگرگوني هاي سريع محيط يكي از ويژگي هاي بنيادي زمان ماست. هر روز شهرها و محله ها و بنا هاي جديد ساخته مي شود. اينگونه قرار گاه هاي فيزيكي برخي الگوهاي رفتاري و نقش هاي اجتماعي نوين را بر ساكنين خود تحميل مي كنند و يا برخي از الگوها و معيارهاي رفتاري را تقويت و برخي ديگر را تضعيف كرد.

در دو دهه اخير پژوهش هايي كه بررسي تاثير متقابل ( محيط و انسان) اختصاص داده مي شوند، به عنوان بررسي تخصصي رشته هاي ( روان شناسي محيط) ( روان شناسي الوكوژيك) و يا ( علوم اكورفتاري) منتشر مي شوند

اثیر محیط فضای آموزشی

همه ماكم و بيش شرايط كلي محيط و فضاهايي را كه به انسان احساس « شادي» «غم» « و خفگي» مي دهند ، تجربه كرده ايم.

به عنوان مثال: كلاس درس مي تواند سرد و بي روح باشد اين نوع جو معمولا در اثر جمع شدن عوامل بازدارنده مختلف مانند روابط اجتماعي و عاطفي نا مناسب بين شاگرد و اوليا و همچنين به دليل وجود شرايط فيزيكي، مكان نامناسب ، مانند نور كم، رنگ نامناسب ديوارها بوجود مي آيد.

بررسی ها نشان می دهد رفتار و عملكرد افرادي كه در محيط يا سازمانهاي اجتماعي مختلف مانند مدارس، ادارت و بيمارستانها و قرار مي گيرند به ميزان قابل توجهي متاثراز عوامل و شرايط فيزيكي و حتی نمادهاي ظاهري هر بنا می باشد. برخي شرايط موجب افزايش و برخي ديگر موجب كاهش عملكرد ها مي شوند.

براي ارضاي بسياري از نيازها، لازم است فضايي با ويژگي خاص مورد استفاده قرار گيرد. مانند احتياج به فضاي دنج و آرام براي مطالعه و استراحت و روان شناسي محيط، تعداد قابل توجهي از پژوهش ها به بررسي ويژگي هاي مكان « فيزيكي » مناسب براي ارضاي نيازهاي مختلف انسان، مانند نياز به استراحت، تفريح و اختصاص داده شده است. متخصصان روان شناسي محيط، به تاثير شرايط محيطي در بازيهاي كودكان توجه زياد مبذول داشته اند. برخي شرايط محيطي، امكانات بيشتري براي خلاقيت و ابتكار ايجاد مي كند و برخي ديگر تسهيلاتي از نظر بر قرار نمودن روابط و تعامل هاي اجتماعي به وجود مي آورد.

در طرح هاي نوين به تقسيم بندي فضاها توجه خاص مي شود و به جاي استفاده از وسايل سنتي و پيش ساخته مانند: تاب و سرسره و از آجر و شن و ماسه و برخي اسقاط فلزي استفاده مي شود.

امكانات و تجهيزات مدارس به صورت غير مستقيم كيفيت آموزش را تحت تاثير قرار مي دهد. فضاي آموزشي به طور كلي به ساختمان مدرسه، كيفيت كلاس درس، ميزان نور و روشنايي، مقدار گرما و سرما، كيفيت ميز و نيمكت، تابلوي آموزشي و در بعضي موارد زمين ورزش، سالن هاي سرپوشيده و وسايل بازي و سرگرمي و فضاي سبز مدارس اطلاق مي شود. موارد مذكور هر كدام ممكن است به نوبه خود نقش مهمي در تندرستي و روحيه دانش آموزان ايفا كنند، كه عكس آن هم صادق است .بهداشت فضاي آموزشي موضوع مورد توجه ساختمان، تجهيزات، و مسائل مربوط به آن است كه سبب ايجاد انگيزه و شور و نشاط در شاگردان مي شود و يادگيري بهتر و بيشتر مي شود.

ساختار مدارس،تجهیز مدارس و تاثیر آن بر پیشرفت تحصیلی :

توفيق مدرسه و دانش آموزان آن، درهر شرايط سازماني به وسايل كار و محيط مناسب نيز وابسته است بعد از برنامه معلم محيط آماده و ابزار كار كامل از نيازهاي درجه اول يك مدرسه خوب به شمار مي آيند.

روش معلم هر قدر هم سنجيده و از لحاظ اصول قوي و كامل باشد، خود به وسائل و فضا و وسائل كافي و كار ساز نياز دارد و با ابزار و امكانات بهتر و كاملتر سود بخش تر و موثر تر خواهد بود.

هر مکان  آموزشي از جهت وسعت و موقعيت بايد در شرايط مناسب و مساعد تربيتي بوده و بر مبناي استانداردهاي مطلوب تربيتي براي بيان و كودكان و نوجوانان مجال همه فعاليتهاي لازم روزانه را فراهم آورد. مدرسه بايد به مساعدترين شرايط زندگي گروهي مجهز باشد. تالار اجتماعات ، سالن ورزش، آزمايشگاه وسيع و مناسب، فضاي سبز و ميدان باز براي حركت و بهره مند شدن از هواي سالم در ساعات فراغت از كار و درس، وسائل كامل نظافت ، امكانات مربوط به پيش گيري بهداشت و درمان و مراقبت هاي بهداشتي كلاس هاي وسيع با نور كافي با توجه به تعداد افراد كلاس ـ پاركنيگ وسائل خودرويي و دو چرخه و از جمله نيازهاي اساسي و اصلي يك برنامه خوب آموزشي هستند و كمبود هر يك مسئله اي در خور توجه و عامل مهمي مي تواند در افت تحصيلي به حساب آيد.

کلاس های درس :

شاگردان به طور تقريب روزي 6 ساعت در مدارس و ساعت هاي بسياري از 1200 ساعت سال را در كلاس درس به سر مي برند. بنابراين، درك اثر متغييرهاي آن بر يادگيري واحد اهميت بسيار است: زيرا وضعيت فيزيكي كلاس درس بر روان، هيجان و وضع زيستي شاگردان اثر مي گذارد و موجب كندي كار جسماني و عقلاني آنان مي شود .

مساحت:

مساحت و اندازه كلاس درس از حاصل ضرب سرانه زير بناي مورد نياز هر دانش آموز در دوره تحصيلي او با ميزان تراكم مطلوب دانش آموزان در هر كلاس محاسبه شده و تعيين مي شود.

مطابق اين اصل، سرانه زير بناي مطلوب و لازم براي هر دانش آموز در دوره ابتدايي 4/1 متر مربع، در دوره راهنمايي 5/1 متر مربع و در دوره متوسطه 6/1 متر مربع است. البته سرانه زير بناي مذكور در دوره هاي تحصيلي در شهر با روستا متفاوت است، زيرا فزوني جمعيت دانش آموزي در شهر و از طرفي زياد بودن وسعت زمين در روستا موجب بروز اين تفاوت مي شود.

ارتفاع:

ارتفاع لازم براي كلاس هاي درس 3 متر است.

نور:

به نظر مي رسد كه نور بيش ترين تاثير را بريادگيري شاگردان دارد. روشنايي خيلي زياد يا خيلي كم، ممكن است اثرهاي محيطي منفي بر يادگيري بگذارد .

خستگي چشمي در زماني كه مقدار روشنايي از يك سطح به سطح ديگر به صور متوالي تغيير مي كند سرعت مي گيرد. شاگرداني كه در معرض نور ماوراي بنفش قرار گرفته اند توجه بهتر و عملكرد تحصيلي بهتري را نشان داده اند. نور چراغ سديمي به ظاهر اثر معكوسي بر ياد گيري دارد. تحقيقات نشان مي دهد بايد شاگردان بر انگيخته و تنش دار را در قسمت هاي با نور كم و شاگردان منفعل را در قسمت هاي با نور زياد قرار داد. معمولا نور را به دو صورت طبيعي و مصنوعي تقسيم بندي مي كنند:

الف ـ نور طبيعي:

اين نور كه منبع آن خورشيد است، نبايد در حوزه ديد دانش آموزان ايجاد خيرگي كند و بايد ترجيحا از سمت چپ روي سطح كار دانش آموز بتابد. مقدار روشنايي نور طبيعي كه از پنجره وارد مي شود نبايد بيش از 10 برابر روشنايي مورد نياز مطالعه دانش آموز باشد.

ب ـ نور مصنوعي :

مقدار شدت روشنايي الكتريكي كلاس درس حداقل 200 و حداكثر 500 وات تعيين شده و شدت روشنايي حوزه نيز كار دانش آموزان نبايد از يك سوم شدت روشنايي مورد نياز براي مطالعه كم تر باشد.

چشم دانش آموزان در كلاس درس در محورهاي متفاوت به منظور مطالعه كتاب، نگاه به معلم يا تخته سياه در يك زمان حركت مي كند. به دليل مقدار شدت نور بايد در سطوح متفاوت ، ديد دانش آموزان حتي الامكان نزديك باشد و تفاوت فاحشي نداشته باشد تا آنان به راحتي و بدون احساس خستگي بتوانند تكاليف خود را  انجام بدهند. ضمن اين كه ياد آوري مي كنيم برخورداري از نور از جهت چپ براي هر كلاس درس، به دليل اهميت شاخص نور اولويت دارد.

رنگ :

رنگ فضاي يادگيري بر كيفيت يادگيري اثر مي گذارد. گفته شده رنگ، اثر زيست شناختي بر سطح فشار خون ميزان تعرق، گيجي در انجام كار، و زمان واكنش دارد. رنگ هاي روشن و گرم موجب فعاليت و رنگ هاي سرد موجب توليد فكر و تعمق مي شود.

به اين دليل، محققان پيشنهاد مي كنند كه رنگ مات براي سطوح ديوار هاي كلاس، ميز و صندلي شاگردان مناسب تر است. ضمن آن كه سطح كف كلاس لازم است داراي رنگهاي سفيد ، خاكستري و يا رنگ هاي روشن خوب باشد و سقف كلاس نيز سفيد شود. گفتني است هر چه سن دانش آموزان بالاتر مي رود رنگ هاي مات براي كلاس مناسب تر است  .

در آزمايشات علمي مشخصي گرديده است كه وجود تضادهاي رنگي همزمان و پي در پي براي افراد رضايت بخش بوده ، تعادلي بوجود مي آورد كه با روح و روان انسان سازگار است.

« راو لدهرنيگ» فيزيولوژيست مشهور نيز در اين باره چنين گفته است:

چشم و اعصاب هميشه تمايل بيشتري به رنگ خاكستري دارند و موقعي كه اين رنگ وجود نداشته باشد فقدانش ناراحتي ايجاد مي كند زيرا آرامش كه در اثر خاكستري بوجود مي آيد از بين مي رود متناسب بودن رنگها از تجمع رنگهاي هارمودنيك حاصل مي شود و يا چند رنگ كه مجموعا داراي هارموني هستند. اگر با هم تركيب شوند، خاكسترهاي خنثي بوجود مي آورند.

هارموني رنگ توسط رنگ شناس معروف « ويلهم استوالد» مورد بحث قرار گرفته است.او مي گويد: به تجربه ثابت شده است كه بسياري از رنگ ها خوشايند و برخي ناخوشايندند سوالي كه پيش مي آيد. اين است علت به وجود آمدن هيجان در اثر ديدن رنگ چيست؟

در جواب بايد گفت: آن دسته از رنگ ها كه خوشايندند داراي نظم خاص بوده و بستگي به چگونگي به وجود آمدن نظم رنگي دارند در عوض نظم انسان را رنج مي دهد و گروهي از رنگها كه در اثر خوشايند دارند و انبساط مي آورند فقط به واسطه ها رموني بين آنهاست.

« ويلهلم راستوالد» رنگ شناس معروف مي گويد: ما به رنگ هايي هماهنگ مي گوييم كه براي ما جالب و دلچسب باشد. بدون شك رنگها اثرات بسيار عميقي در روي سلسله اعصاب و حالات رواني دارند. به طور مثال رنگ آبي تيره درياها و كوهستان هايي كه در فاصله دور قرار دارند ما را فريفته خود مي سازد و به وجد مي آييم ولي اگر با همان رنگ آبي اتاق را رنگ كنيم بي روح و هراس انگيز خواهد بود..

پنجره :

پنجره هاي كشويي و كتيبه دار كه در قسمت پايين تا ارتفاع خط چشم ( 20/1 براي دوره ابتدايي و 60/1 براي دوره هاي راهنمايي و دبيرستان) شيشه مات و در قسمت بالا شيشه شفاف داشته باشد، مناسب است.

جايگاه پنجره ها حدود 5/1 ـ 1 متر از كف كلاس و حدود 20 سانتي متر زير سقف مناسب است، ضمن آن كه قرار داشتن پنجره ها در يك سمت كلاس براي پيشگيري از ايجاد خيرگي نور مطلوب است.

در:

وجود دو در در هر كلاس درس ( يكي در اول كلاس براي معلم و ديگري در آخر كلاس براي دانش آموزان) مطلوب است، زيرا در هنگام حوادث طبيعي يا غير مترقبه تخليه دانش آموزان را سرعت مي دهد.

وضعیت میز و صندلی معلم و دانش آموزان :

راحتي دانش آموز در مدرسه و كلاس از جمله عوامل مهم در پيشرفت آموزش و يادگيري است. دانش آموز راحتي را در زماني كه تجهيزات محل آموزشگاه با ابعاد بدني مناسب باشد احساس خواهد كرد.

سازگاري ساختن تجهيزات با اندازه هاي بدن استفاده كننده مساله اصلي است، زيرا هر گونه اشتباه در اين مورد، علاوه بر تاثير بر برنامه هاي آموزشي، در پيشرفت جسمي دانش آموز تاثير خواهد گذاشت و چون از سنين 15 تا 16 سالگي، كودكان در هر دو جنس ( مذكر و مونث) رشد خيلي سريع دارند مي بايست در ساخت و انتخاب ميز و صندلي دقت لازم به عمل آيد. مناسب ترين ميز و نيمكت براي مداري، نوع يكنفره آن و يا ميز صندلي مي باشد. زيرا كودك نسبت به آن احساس مسئوليت و مالكيت بيشتري مي نمايد و در نتيجه در حفظ و نگهداري آن مي كوشد.

در حال حاضر براي كليه پايه هاي ابتدائي از يك نوع ميز و نيمكت استفاده مي شود كه اين طريق مرود شناخته شده است. آنچه از نظر روان شناسي مسلم است اين است اگر دانش آموز بهنگام نشستن راحت و بي مشكل باشد، ذهن و حواس و .او در اختيار معلم و درس خواهد بود و اين عامل مهمي در پيشرفت تحصيلي فرد است.

مناسب ترين ميز و نيمكت براي مدارس، تك نفري است ولي براي صرفه جويي و قبول برخي محدوديت در دوره هاي ابتدايي و راهنمايي سه نفري و در دوره متوسطه دو نفري مطلوب است.

فاصله اولين ميز و نيمكت تا تخته سياه بايد 220ـ 200 سانتي متر باشد. همچنين فاصله بين دو ميز دانش آموزان ابتدايي 45 سانتي متر، در دوره راهنمايي 55 سانتي متر و متوسطه 60 سانتي متر مناسب است.

ابعاد ميز و صندلي بر اساس قد دانش آموزان طبق تجديد نظر كارشناسان يونسكو در ايران براي كارهاي نشستني دراندازه قد بين 182 ـ 102 سانتي متر، ارتفاع ميز بين 75 ـ 45 سانتي متر و صندلي بين 46 ـ 26 سانتي متر است و براي كارهاي ايستادني در اندازه قد 176 ـ 134 سانتي متر، ارتفاع ميز بين 90 ـ 69 سانتي متر و صندلي 62 ـ 47 سانتي متر مطلوب است.

همچنين عرض معبر بين دو رديف ميز در هر كلاس در دوره هاي ابتدايي و راهنمايي حدود 45 سانتي متر و در دوره متوسطه 50 سانتي متر است. ( چنانچه پشت هر ميز بيش از دو دانش آموز باشد، افزودن 10 سانتي متر به ابعاد گفته شده الزامي است).

تعداد یا تراکم دانش آموزان :

با توجه به مطلب گفته شده در شاخص مساحت تجهيزات و بر اساس سطح تراكم مصوب كشوري، 25 ـ 30 دانش آموز در هر كلاس حد مطلوب است كه البته اين عده در هر استان بسته به ويژگي جمعيتي و اقليمي اندكي متفاوت از حد كشوري است. براي مثال، ميانگين عده ي مطلوب دانش آموز در هر كلاس درس در استان گلستان شامل دوره ابتدايي حدود 27 نفر ، راهنمايي 30 نفر و متوسطه 34 نفر است.

صدا :

صدا به طور مسلم بر يادگيري در كلاس درس اثر مي گذارد. صداهاي با شدت بيش از 70 دسي بل ( db) ضربان قلب را تندتر ، فشار خون را بيشتر و حتي اندازه كلسترول را بالا مي برد. از آن جا كه دومين راه به مغز گوش است، صدا بر تفكر اثر مي گذارد.

معمولا شدت صدا از آستانه شنوايي ( db 50) تا حد نهايي آن ( db 160) مناسب است. معمولا مطلوب است صداي معلم در فضاي كلاس بين 60 تا 70 دسي بل باشد. لازم به ياد آوري است صداهاي نامطلوبي كه در كلاس شنيده مي شوند. نبايد از ميزان 63 دسي بل تجاوز كنند و بايد به نحوي كنترل شوند.

اصوات نا مطلوب و مزاحم :

اصوات ايجاد شده توسط ترافيك هوائي و يا زميني با كاربري تجاري، صنعتي ويا سر و صدا ناشي از صداي بچه ها در فضاي باز وقتي كه از مقدار قابل قبول بالا باشد ارتعاشات مزاحم است. از اين ارتعاشات به عنوان آلودگي صوتي نام برده مي شود. حداكثر ميزان صداي قابل قبول براي كلاس درس 45 دسي بل است.

اگر اين عوامل مخل كنترل و حذف شوند و تحصيل دانش آموزان در محيطي آرام صورت پذيرد. خود عامل مهمي در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان می باشد.

اصوات نا مطلوب مزاحم عبارتند از :

الف: سر و صدا ناشي از ترافيك هوايي ( فرودگاهها و خطوط هوايي) و ترافيك زميني ( قطار و اتومبيل).

ب: سر و صداي ناشي از كارگاه هاي صنعتي، مراكز تجاري

ج : سر و صداي بازي بچه ها در فضاي باز و ساير كلاس ها.

بايد مكان ورزشي بچه ها از كلاس هاي درس فاصله داشته باشد و يا احداث مدرسه در مكاني دور از كارخانجات و خيابانهاي شلوغ و پر ترافيك و فرودگاه ها و باشد. تا از اين طريق عوامل محل آموزش را به حداقل برسانيم و در نتيجه باعث پيشرفت تحصيلي دانش آموزان را فراهم نماييم.

حرارت و رطوبت :

سرانجام حرارت و رطوبت بر يادگيري اثر مي گذارد. حرارت مطلوب براي يادگيري احتمالا بين 20 تا 23 درجه سانتي گراد است. ولي كودكان كم سن و سال تر، به دليل ميزان سوخت و ساز بيشتر بدن خود، به اتاق هاي سردتر نياز دارند. بزرگسالان نشان داده اند در حرارت 5/26 درجه به طور كارا مدتر عمل مي كنند.

درجه حرارت بيش از حد موجب تنش رواني، آهسته تر شدن انجام كار و افزايش فراواني اشتباهات مي شود.

اثر رطوبت بر يادگيري و سلامت شگفت انگيز است. رطوبت بسيار پايين موجب واكنش هاي منفي مي شود. در يك تحقيق درباره كلاس درس مشخص شده كه درصد بيماري در رطوبت بين 22 تا 26 درصد، بيش از كلاس هايي است كه درصد رطوبت آنها بين 27 تا 33 درجه دارند.

کیفیت وسایل حرارتی و برودتی:

با توجه به اينكه شهر قزوين داراي گاز شهري مي باشد اكثر مدارس از بخاري گاز سوز استفاده مي كنند كه مطابق با استاندارد مي باشد. اما از نظر وضعيت برودتي ( كولر و پنكه) با توجه به اينكه در فصل بهار و پاييز داراي هوائي نسبتا گرم است اكثر مدارس پنكه سقفي دارند كه جوابگوي دماي 42ـ 32 درجه نمي باشد در نتيجه ازدحام دانش آموزان جريان يادگيري را مشكل مي سازد و فقط دفاتر مدرسه و تعداد محدودي از كلاس ها از كولر آبي برخوردار هستند كه اين امر مشكلات روحي و رواني و خواب آلودگي را در اين فصول را بوجود مي آورد و به شدت در افت تحصيلي موثر است.

وجود كتابخانه مجهز

وجود يك كتابخانه مجهز از لحاظ كتاب هاي درسي، كمك درسي، داستاني، و با امكانات رفاهي سرويس دهي به دانش آموزان يك مدرسه ضروري و كمك شاياني و در پيشرفت تحصيلي دارد. لازم به تذكر است مكان كتابخانه بايد طوري باشد كه از لحاظ سر و صدا و عوامل مخل مطالعه دور باشد تا بچه ها بتوانند در اوقات فراغت با تشويق و ترغيب معلمان خود از كتابخانه استفاده نماييد. قدر مسلم است اگر بچه ها از كودكي به كتاب و كتابخانه روي بياورند و روح آنها با اين مساله خوبگيرد نه تنها از اوقات فراعت به نحو احسن بهره برداري شده بلكه در پيشرفت آنها نيز بسيار موثر است.

كاربري آموزشي و فضاي سبز

در كليه تحقيقاتي كه در زمينه محل فضاي آموزشي صورت گرفته تاكيد در ارتباط و نزديكي با فضاهاي سبز مي باشد هر چند فضاي سبز ويژگي هاي خود را دارا مي باشد و با سيستم تقسيم بندي منطقه مسكوني، محله ها و يا واحد همسايگي ارتباط دارد. ليكن همجواري آنها با فضاي آموزشي مي تواند از نظر سالم ساز هوا، جلو گيري از آلودگي و انتقال آن به واحدهاي آموزشي و ايجاد چشم انداز و آرايش و خط بصري كه دانش آموزان با تماشاي آن فضا كسب مي نمايند در بهبود شرايط فرگيري بسيار موثر است فضاي سبز به روح و روان دانش آموزان نشاط و شادابي مي دهد و آنها را در ساعات مختلف روز آماده فراگيري نگاه مي دارد.

كاربري تابلو آموزشي و نقش آن در پيشرفت تحصيلي

با توجه به اينكه تابلو آموزشي از نظر استانداردهاي مطلوب مي بايست، وايت برد يا تخته سبز مرغوب باشد و ارتفاع پايين ترين دسترس در دبستان 50 الي 65 سانتي متر و بالاترين دسترس 130 الي 155 سانتي متر باشد و فاصله تابلو از ميز اول 200 الي 220 سانتي متر باشد چنانچه اين فاصله رعايت نشود تابلوهايي كه با گچ نوشته مي شوند ذرات گچ معلق در هوا خطر جدي براي تنفس دانش آموزان رديف جلو به دنبال دارد، از اين رو، براي جلوگيري از اين خطر و استفاده آسان از تخته سياه (تابلو) براي بچه ها ، بهترين كار استفاده از تابلو وايت برد متحرك كه ارتفاع آن به تناسب دانش آموزان قابل تنظيم مي باشد و چنانچه تابلو نصب شده در كلاس طوري قرار داده شود كه براي همه قابل ديدن و دسترس براي نوشتن آسان باشد. مسلماً در يادگيري و پيشرفت تحصيلي نقش موثري مي تواند داشته باشند.

وضعيت سايبانها و پردههاي كلاس

با توجه به اينكه اكثر ساختمانهاي آموزشي طبق استانداردهاي فني و كارشناسي احداث نشده است و از نظر طراحي به موقعيت جغرافيايي، يعني گرمسيري توجه نشده است جهت جلو گيري از تابش مستقيم نور خورشيد از تراس و يا فضاي سبز كمتر استفاده شده است و نور خورشيد مستقيم به داخل كلاس ها مي تابد. و تابش نور خورشيد باعث خيرگي چشم دانش آموزان مي گردد. و جريان آموزشي را شكل مي سازد و دانش آموزان بر اثر تابش مستقيم خورشيد و دچار سردردي و سرگيجي شده و در بعضي مواقع باعث خواب آلودگي آنها مي شود، از اين رو لازم است از پرده و يا سايبان استفاده شود كه اين امر خود مي تواند در آرامش روحي و رواني و پيشرفت تحصيلي موثر باشد.

بهداشت و محيط زيست مدرسه:

طرح موضوعات و مسائلي در زمينه هاي بهداشت محيط، از قبيل اهميت حفظ و رعايت بهداشت محيط ارتباط بهداشت محيط با سلامت جامعه، بيماريهاي واگيري و غير واگير ناشي از آلودگيهاي محيط زيست و راه هاي حذف يا كاهش آلودگي ها در محيط و موجب ايجاد فرهنگ بهداشتي و ارتقاي سطح دانش و نگرش نسل نوجوانان و جوان نسبت به اهميت موضوعات زيست ـ محيطي مي شود.

اگر قرار باشد سيماي توسعه آينده ترسيم شوند بهتر است در طراحي آن كودكان امروز كه صاحبان مشاغل و بزرگان آينده اند و به علت پيوندشان با مسائل زيست محيطي در صف اول ملاحظات محيط زيست و توسعه قرار دارند. نيز مشاركت كنند. به منظور انجام فعاليت هاي علمي و عملي و دسته جمعي دانش آموزان براي شناخت الويت هاي بهداشتي و مشاركت براي حل مشكلات زيست محيطي با طرح سوالاتي از قبيل آب، هوا، زمين چيست؟ چه چيزهايي آنها را آلوده مي كند. نيازهاي اوليه حيات زندگي ما چيست؟ آنها را از كجا بدست مي آوريم؟ آيا هميشه مي توانيم آنها را براحتي بدست آوريم؟ در اطراف حمل زندگي ما چه چيزهايي موجب آلودگي آب هوا و زمين مي شوند؟ چگونه مي توانيم مانع آلودگي ها شويم؟ و مي توان مشاركت خود جوش نسل فردا را فراهم ساخت.

نكته مهمي كه در كيفيت سرويس هاي بهداشتي بايد مورد توجه قرار گيرند اين است كه بي ترديد همه گونه كمبود و كاستي، بويژه در رابطه با تجهيزات و وسائل آموزشي را در نهاد آموزشي مدرسه مي توان تا حدودي تحمل كرد، اما هيچ گونه كوتاهي و قصور در زمينه تامين نيازهاي زيستي كودكان نمي توان مورد اغماض قرار گيرد نا كامي كودكان در تامين نيازهاي اساسي نظير آنچه بدان اشاره گرديد نتايج و تبعات بسيار ناگواري را به همراه خواهد داشت. سزاوار نيست كه بهداشت رواني و تحول عاطفي كودكانمان را با بي توجهي به يكي از نيازهاي حياتي آنان به مخاطره بياندازيم اگر چه راه حل اساسي براي اين مغصل مهم همانا تجهيز و تامين امكانات بهداشتي مورد نياز مدارس مطابق معيارهاي تعيين شده است. اما به دلايل گوناگون از جمله مشكلات مربوط به سازگاري شخصي واجتماعي بسياري از دانش آموزان كلاس اول دبستان بويژه در هفته ها و ماههاي اول ورود به مدرسه، شايسته است برنامه آموزش مدارس به گونه اي تنظيم شود كه با هدايت و نظارت اولياء مدرسه زنگ تفريح يا زمان استراحت كلاس اوليها حدود 10 دقيقه زودتر از ديگر كلاسها شروع شود.

تا اين نونهالان دبستان ضمن داشتن فرصت كافي براي استفاده از امكانات بهداشتي و آبخوري هاي مدارس بدون آزردگي خاطر و تنش هاي رواني وارد كلاس بعدي شده و درزنگ آخر به دور از تجارب نا خوشايند مدرسه را ترك كنند بي ترديد پيشرفت تحصيلي دانش آموزان با آرامش رواني و ثبات عاطفي ايشان داراي همبستگي معني داري است.

استانداردهاي شاخص بهداشت در مدارس ابتدايي

1ـ حداقل مساحت زمين براي تامين مدرسه 1000 متر مربع.

2ـ به ازاء هر چهل و پنج نفر (45) دانش آموز، حداقل يك مستراح بايد در نظر گرفته شود.

3ـ به ازاي هر 60 نفر دانش آموز، يك دستشوئي.

4ـ آبخوري عمومي به ازاء 75 نفر دانش آموز يك واحد آبروكن يا شير فواره اي

5ـ ارتفاع شير آب در آبخوري هاي عمودي نسبت به سن استفاده كنندگان از سطح زمين 100 تا 75 سانتي متر مربع .

6ـ فاصله تخته سياه يا وايت برد تا اولين رديف دانش آموزان با حداقل از 5/1 متر كمتر نباشد.

7ـ سطح در نظر گرفته شده براي هر دانش آموز در كلاس با 5/1 متر مربع مي باشد.

8 ـ فضاي لازم براي هر دانش آموز حداقل 5/4 متر مكعب.

9ـ حداقل ارتفاع كلاس ها نبايد از 3 متر كمتر باشد مگر در مواقع استثنايي و موقعيت جغرافيائي خاص.

10ـ ابعاد قابل قبول براي كلاس درس با طول 8 متر و عرض 7 متر مربع.

11ـ حداكثر ارتفاع پله مدرسه 18 سانتي متر و حداقل عرض پله 30 سانتي متر بايد در نظر گرفته شود.

12ـ سطوح نوردهي و پنجره ها 15 الي 20 درصد كف كلاس.

13ـ ميزان رطوبت كلاس نبايد كمتر 30% باشد.

برخي از نابهنجاري هاي ناشي از غير بهداشتي بودن فضاي كلاس درس:

مطابق آمار به دست آمده از تحقيقات بر روي دانش آموزان مناطق گوناگون آموزشي، 26 نوع نابهنجاري شناخته شده است از جمله، سركج، سربه جلو، سر به پشت، كمر كج، ناموزوني ستون فقرات و   حال آن كه بسياري از نا آرامي ها و بي قراري هاي دانش آموزان سر كلاس و تنگ و گشاد شدن چشم ها و و پاره اي از بي علاقه گي هاي آنان نيز بي ارتباط با موارد مذكور نيست. چه بسا عوارض هولناكي كه ناشي از غير بهداشتي بودن عوامل عمده در فضاي كلاس درس است، گربيان گير دانش آموزان، اولياي مدارس و نيز دانش آموزان آينده مي شود.

زمين بازي (ورزشي)

«بازي كردن» يكي از مهمترين ويژگي رفتاري دوران خردسالي مي باشد. همه كودكان، چه آنهايي كه در سنين پايين به مهد كودك سپرده مي شوند و چا آنهايي كه وارد كودكستان و يا دوره آمادگي مي شوند و همچنين گروه ديگري كه در خانواده باقي مي مانند، بيشتر اوقات خود را به بازي مي گذارنند. درباره عمل و علت بازي كردن در اين سنين ، نظريه هاي متعددي از سوي روان شناسان بيان شده است. كه گزارش آنها موضوع بحث اين گفتار نمي باشد ولي قدر مسلم اين است كه بازي كردن كسب لذت است و نقش مهمي در جريان رشد كودكان دارد. همچنين ضمن بازي درباره محرك هاي محيط اطلاعات كسب مي كنند و از نظر مهارت هاي حسي حركتي و يا توانايي هاي ذهني تمرين مي نمايند.

متخصصان روان شناسي محيط به تاثير شرايط محيطي در بازي هاي كودكان توجه زياد مبذول ميدارند مشاهداتي كه در اين زمينه انجام شده اند نشان مي دهندو برخي شرايط محيطي امكانات بيشتري براي خلاقيت و ابتكار ايجاد مي كند.

گسترش شهرها و افزايش بي رويه و سائط نقليه موجب شده است كودكان شهر نتوانند از بسياري از فضاها و زمين هايي كه براي بازي كردن نيز مناسب هستند استفاده كنند.

« اتيلسون» و همكاران وي 1974 ويژگيهاي زمين هاي بازي را با توجه به برخي هدف هاي پژوهش رفتار  بازي كردن مورد بررسي قرار داده به دو خاصه مهم، در دسترس بودن و پاسخگو بودن اشاره مي كنند.

پژوهشگران فوق فضاهايي را پاسخگو مي نامند كه به كودكان امكان ابتكار، خلاقيت و ابداع و اختراع و اكتشاف مي دهد و عقيده دارند ممكن است گوشه خياباني كه در آن ساختماني ساخته مي شود. از نظر اهداف رفتار بازي كردن پاسخگوتر از يك زمين بازي نوساز مجهز به انواع وسائل پيش ساخته مانند تاب و سرسره و باشد. يعني امكانات بهتري براي ابتكار و خلاقيت در اختيار كودكان قرار دهد.

زمين هاي ورزشي

اين فضا مي تواند جز و مهمترين واحدهاي يك فضاي آموزشي باشد، داراي استانداردهاي خاصي بوده و برحسب نوع فعاليت هايي كه مي تواند در آن انجام گيرد. ( اين فعاليت ها بر حسب سن و سطح دانش آموزان ) طراحي و پيش بيني مي گردد. بايد توجه داشت كه فضاي ورزشي كه جهت رشد و سلامتي در نظر گرفته مي شود مي تواند به لحاظ تربيتي، رواني و پرورشي و علمي نيز از واحدهاي مهم يك فضاي آموزشي باشد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما سایت بیشتر در مورد چه مطالبی باشد؟
    در مورد مسائل خصوصی بیشتر با چه کسی راحت تر هستید؟
    راهنمایی چه کسی می تواند در زندگی و در هر زمینه ای کار سازتر باشد؟
    آیا در مورد دوستی با جنس مخالف با خانواده راحتید؟
    آیا دوستی با جنس مخالف مانعی برای پیشرفت شما نشده است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 108
  • کل نظرات : 22
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 28
  • آی پی امروز : 85
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 192
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 209
  • بازدید ماه : 280
  • بازدید سال : 3,051
  • بازدید کلی : 92,093
  • جواد کریم زاده مدیریت سایت

    dsc02670.jpg

    پیغام مدیر سایت

    سلام کاربر عزیز

    ممنون که به سایت خودت سر زدی

    امیدوارم لحظات خوشی در کنار ما داشته باشی

    منتظر نظرات کارساز شما هستیم

    با عضویت در سایت همراه ما باشید

    http://moshavererooz.ir/