loading...
مشاور روز
پیغام خوشامد گویی

با عرض سلام خدمت شما بازدید کنندگان عزیز
این سایت به مدیریت جواد کریم زاده(مشاور)

در زمینه مسائل خانوادگی ، تحصیلی ، جنسی و ... راه اندازی گردیده و در اختیار شما قرار گرفته است
در صورت بروز هرگونه مشکل میتوانید به روشهای زیر با مدیریت سایت ارتباط برقرار نمایید

مکالمه انلاین از طریق یاهو مسنجر یا ارسال ایمیل به

آیدی مدیریت سایت :moshaver_karimzadeh@yahoo.com

ارتباط تلفنی با مدیریت سایت که در صورت عضویت میتوانید شماره رادریافت نمایید
 و یامراجعه حضوری در کلینیک با تماس و هماهنگی قبلی
با عضویت و ارائه نظراتتان ما را در اداره بهتر سایت یاری نمایید

نحوه عضویت و استفاده از مطالب
جواد کریم زاده بازدید : 294 چهارشنبه 19 آذر 1393 نظرات (0)

 

 

قرن بيستم شاهد تحولات شگرف در تمامي زمينه هاي علمي و تكنولوژيكي بوده است . يافته هاي علمي و دانشمندان و پژوهشگران رشته هاي مختلف روانشناسي و علوم رفتاري و كشف اصول و قواعد حاكم بر رفتار انسان در مراحل مختلف رشد از جمله دستاوردهاي مهم اين قرن بشمار مي روند. آگاهي از اصول و قواعد روانشناسي تربيتي و آشنايي با آن براي پدران و مادران و ديگر مربياني كه با كودكان و نوجوانان سر كار دارند امري حياتي است .

روشها و اصول كنترل رفتار

يكي از روشهاي متداول در تعليم و تربيت استفاده از پاداش و تنبيه است .

انسان طبيعتاً از پاداش لذت مي برد و از تنبيه رو گردان است .

همين گرايش سبب ترغيب انسان به انجام كارهاي خوب و خوداري از انجام كارهاي ناپسنديده مي شود . تجربيات آدمي در طول تاريخ تاثير پاداش و تنبيه را تائيد مي كند .جايزه ،تشويق ،ستايش، احترام، محبوبيت  از جمله اموري هسند كه نيكوكاران از آنها برخوردار مي باشند . پيدايش اينگونه امور در ميان اجتماعات بشر چند نكته را روشن مي سازد اول اينكه كارهاي پسنديده مورد تائيد مردم است .دوم اينكه براي ترغيب افراد به انجام كارهاي پسنديده بايد پاداشي معين نمود . سوم اينكه پاره اي از افراد نيكوكار براي گرفتن پاداش به انجام كارهاي پسنديده اقدام مي كنند . اين كه گفته شد پاره اي از افراد .نه همه افراد ،منظور روشن نمودن  اين حقيقت است كه تمام نيكوكاران بخاطر پاداش اقدام به انجام كار نيك نمي كنند بعبارت ديگر، پاره اي از مردم از لحاظ اخلاقي و ديني به مرحله اي مي رسند كه عمل خوب را بعنوان يك وظيفه يا بعنوان آنچه بايد انجام شود تلقي مي كنند.جريمه ،نهي ،سرزنش ،بيحرمتي، بدنامي از جمله اموري هستند كه بدكاران بخاطر اعمال خود بايد تحمل كنند پيدايش اينگونه امور نيز بيان كننده چند حقيقت است .اول اينكه انسان طبعاً اعمال ناپسنديده را نمي پسندد .دوم اينكه چون انسان تحت تاثير تمايلات شخصي ميل به تعرض و حمله به ديگران را دارد . يا مي خواهد براي تامين سود خود به زيان ديگران اقدام كند بايد با طرح مجازاتها او را از انجام كارهاي بد بر حذر داشت .سوم اينكه طرح مجازاتها هم ضوري است و هم مؤثر . بعبارت ديگر ،عملاً معلوم شده است كه مجازاتها براي جلوگيري از تخلفات مفيد هستند . پاره اي از افراد هم بخاطر جلوگيري از تنبيه شدن از انجام كارهاي ناپسنديده خودداري مي كنند .تشويق و تنبيه از ابزارهايي هستند كه تعليم و تربيت رسمي و غير رسمي براي رسيدن به اهداف،از آنها استفاده مي كنند . بكارگيري تشويق و تنبيه،به شيوه هاي مختلف و متفاوت در تعليم و تربيت،شايد تاريخي به قدمت خود تعليم و تربيت داشته باشد و آثار به جاي ماندة مكتوب تاريخي در اين رابطه،مؤيد اين نكته مي باشد . مفهوم عمده اي كه از طيف معاني اين دو وسيلة تعليم و تربيتي استنباط مي شود و بنا به باور عموم در عمل مورد استفاده قرار مي گيرد (كه شايد ،بايد مورد استفاده قرار گيرد) بصورت كلي عبارت است از به شوق آوردن كسي كه در جهت شروع كار يا ادامه كاري (تشويق) و بازداشتن از شروع يا ادامه كاري (تنبيه) است .

نكتة قابل تأمل در بكارگيري اين دو وسيلة تعليم و تربيتي در هر زمان و مكان ،ارتباط آن با فضاي فرهنگي و اجتماعي حاكم بر زمان است . چنانكه مي توان در توجيه بكارگيري زياد تنبيه بدني و محروميت در استفاده از نعمت هاي زندگي در سيستم تربيتي قرون وسطي اروپا ،به فلسفة غالب ريشه گرفته از كليساي حاكم آن دورة تاريخي اشاره داشت كه مي خواست روح و جسم انسان را از گناهي كه با تولد خود به دنياي مادي آورده بود پاك كند و او را براي دنيايي ديگر و آخرت آماده سازد . در تاريخ فرهنگ و ادبيات خود ما نيز جملاتي مؤيد آن است ،همچون،تا نباشد چوب تر فرمان نبرد. در زمان حاضر نيز اين علم روانشناسي است كه با سلطه اي كه بر سيستم هاي تعليم و تربيت تقريباً تمامي كشورهاي دنيا دارد،وسايل و ابزارهاي به كار گرفته شده در اين سيستم ها را پشتيباني كرده و آنها را به صورت فعلي رواج داده است . روانشناسي حاكم ،روشهاي تشويق و تنبيه را به عنوان ابزارهايي براي بكارگيري بيشتر و تغيير مطلوب رفتار به كار مي گيرد و در اين كار ،تأكيد آن بر روشهاي مختلف تشويق،و به اصطلاح روانشناسي«تقويت»است كه اساس آن نيز بر يافته هاي ناشي از كارهاي آزمايشگاهي ،كه بيشتر بر روي حيوانات بوده و مي باشد، بنا نهاده شده است. در مورد آدمي تشويق و تنبيه لفظي يا كلامي كراراً به كار مي رود .بواسطه اهميتي كه اين دو دارند ترديدي نيست انگيزه خاصي نيروي محركة آنها را ايجاد مي نمايد . كودك دبستاني سعي وافر دارد تشويق شده و از تنبيه خلاصي يابد . تشويق نقش پاداش را  ايفا مي كند، و تجربيات كه در اين باره انجام گرفته اند جملگي نشان مي دهند تشويق مؤثرتر از تنبيه است .

قرن بيستم شاهد تحولات شگرف در تمامي زمينه هاي علمي و تكنولوژيكي بوده است . يافته هاي علمي و دانشمندان و پژوهشگران رشته هاي مختلف روانشناسي و علوم رفتاري و كشف اصول و قواعد حاكم بر رفتار انسان در مراحل مختلف رشد از جمله دستاوردهاي مهم اين قرن بشمار مي روند. آگاهي از اصول و قواعد روانشناسي تربيتي و آشنايي با آن براي پدران و مادران و ديگر مربياني كه با كودكان و نوجوانان سر كار دارند امري حياتي است .

 

بكارگيري روشهاي مختلف تشويق و تنبيه، بخصوص تشويق بصورت فعلي ،چه در تعليم و تربيت رسمي و چه در تعليم و تربيت غير رسمي ،آن هم در سطوح ابتدايي،داراي نكاتي قابل ذكر و قابل تأمل است : اگر ديدگاه دست اندركاران تعليم و تربيت بر پاية عمدتاً ارثي بودن استعداد و توانايي است ،بكارگيري شيوههاي رايج تشويق و تنبيه لزومي ندارد و جاي بحثي باقي نمي گذارد و مساله  تشويق و تنبيه به شيوه هاي رايج را منتفي مي سازد . از سوي ديگر ،اگر دست اندركاران، روشهاي تشويق و تنبيه را با تكيه بر عوامل محيطي و بيروني،به عنوان محركهاي مؤثر بر  بروز رفتارهاي بهنجار به كار مي گيرند ،بايد پس  زمينه هاي ديگر عوامل محيطي مؤثر در بروز رفتار را نيز در نظر گرفته باشند تا بتوانند از وسيلة به كار گرفته شده انتظار نتايج مورد نظر را داشته باشند؛به عبارتي ،در كاربرد اين وسيله عدالت را در ميان دانش آموزان رعايت كرده باشند. با تكيه بر چه اصولي مي توان روش واحدي از تنبيه و تشويق را در مورد دو دانش آموزي به كار گرفت كه داراي تفاوتهاي فردي متمايزي هستند .  كودك انسان را مي توان با بكارگيري روشي به كار وا داشت يا از آن باز داشت،ولي چون انسان است نمي توان تأثيرات اين روش را از ذهن او زدود و هر عمل و روشي را به صرف داشتن نيت درست در مورد آن به كار برد و خود را مبرا از مسئوليت تأثيرات بكارگيري آن دانست انسان موجودي است كه گذشت ساليان نيز تأثير خوب يا بد روش و عملي را نمي تواند از ذهن او دور كند .

مسئله ديگري كه در رابطه با بكارگيري روشهاي تشويق و تنبيه در مدارس مطرح است بدين صورت مطرح مي باشد كه : چون تكليف امور به اندازة ظرفيت ها و استعدادهاي ذاتي و محيطي است ،لذا بايستي طوري پاداش ها و تنبيه ها، را تنظيم نمود كه اين مهم مورد نظر قرار گيرد؛ يعني مربي بايد در خانه ،آموزشگاه و جامعه ،تفاوتهاي فردي را در زمينة ارائه تشويق ها و تنبيه ها ملحوظ داشته تا بدينوسيله امكان شوق و سرور در همه كساني كه به نحوي تلاش مي كنند بوجود آورد . به عبارتي در كاربرد اين وسايل رعايت عدالت شده باشد .توجه به تفاوتهاي فردي و شخصيت هاي متمايز فراگيران در مدارس ديدگاهي است كه تعليم و تربيت فعلي مدعي استفاده از آن است ، اما سوال اين است كه روشهاي رايج تشويق و تنبيه در تعليم و تربيت رسمي، كه در يك محيط جمعي اعمال مي شوند، تا چه حدي برآورندة اين ادعا و نشان دهندة آن در عمل بوده اند ؟ تعليم و تربيت رسمي و روشهاي تشويق و تنبيه را از يك سو با تكيه بر باورهاي غير علمي تجربي ،كه ريشه در فرهنگ جامعه دارند و از سوي ديگر با تكيه بر نظريه هاي علمي، بدون اتكا بر ارزشهاي والاي انساني و تجربيات متقن،به كار مي گيرد و در اين بكارگيري ،آنچه كه مهم مي باشد اعمال بي كم و كاست آن روشهايي است كه خود صحيح تشخيص داده و براي رسيدن به اهداف مورد نظر خود، هر عملي را كه لازم باشد انجام مي دهد؛ موضوع مورد بحث در اين ميان دانش آموزان هستند كه روشها دربارة آنها عمل مي شوند؛آنچه حائز اهميت است نگرش دانش آموزان نسبت به روشهاي اعمال شده مي باشد،و اين روشها چه تأثيرات آشكار و نهان بر دانش آموز دارندو باز خورد دانش آموز نسبت به آنها چگونه است ،و بالاخره اينكه آيا روشهاي اعمال شدة تشويق و تنبيه عادلانه هستند و يا ناعادلانه؟

شايد بتوان برآيند نظريه هاي مختلف درباره نگرش ها را چنين خلاصه كرد كه : نگرش مثبت يا منفي نسبت به موضوعي ،تأثير مستقيمي در برآورده شدن يا نشدن انتظارات حاصل از آن دارد بطوري كه انگيزة موارد اعمال شده را در رسيدن يا نرسيدن به هدف شكل مي دهد . پس نگرش دانش آموزان نسبت به تشويق ها و تنبيه هاي رايج، مي بايست براي اعمال كنندگان اين روشها مهم باشند و اين نگرشها را در بكارگيري صحيح اين روشها در نظر گيرند .

از روشها و اصول كنترل رفتار مي توان به مواردي از جمله  : 1- تنبيه2- تشويق اشاره كرد.كه تنبيه خود شامل تنبيه بدني ،تنبيه كلامي،محروم كردن،جريمه كردن مي شود

1-تنبيه :تعاريف مختلفي از تنبيه صورت گرفته است كه به یک مورد از آن اشاره مي شود تنبيه عبارت است  اراية يك محرك آزار دهنده يا تنبيه كننده (تقويت كنندةمنفي) به دنبال يك رفتار(نامطلوب) براي كاهش دادن احتمال آن رفتار: به بيان ديگر تنبيه عبارت از فرايندي است كه در آن رفتار كنشگر فرد(رفتار نامطلوب) با تقويت كنندة منفي دنبال مي شود، و هدف آن كاهش احتمال آن رفتار فرد است

 

2-تشويق:همه انسانها علاقمندند كه اعمالشان از سوي ديگران مورد تأئيد قرار گيرد ،ميل به تشويق نيز از همين منشأ رواني سرچشمه مي گيرد و بر سطح پهناوري شخصيت انسان جريان مي يابد . البته انسان  مي تواند با تقويت شخصيت خود ،از تشويق و دقت  ديگران بي نياز گردد.

در پرورش اخلاقي اصل بر اين است به كودكان توانائي كنترل رفتار خود را بدهيم طوري كه او را تشويق نمائيم تا بتواند خود را در جاي ديگران بگذارد و يا وضعيت خود را مراقب باشد و احساسات خود را كنترل نمايد و خود قاضي خود گردد. عمل ناپسندي را كه از او سر زده ترك نمايد ، ممنوعيت هائي كه در سر راه زندگي او وجود دارد مراعات نمايد .

آموزش و پرورش اخلاقي درباره كودكان انجام مي گيرد. امّا آنچه كه باعث رشد و تقويت آن مي شود بايد به مرحله اجرا گذارده شود . در اين زمينه از شيوه ها و موارد زير استفاده مي كنيم:

-تحسين به معني نيكو شمردن رفتار به گونه اي كه او در يابد عملش مورد تأئيد ماست .

-تشويق به گونه اي كه شوقي در اندرون براي تكرار آن عمل پديد آيد .

-تحريض بدين معني كه در او جرأتي براي تكرار و تداوم آن عمل پديد آيد .

-ترغيب بدين معني كه رغبت تكرار و تداوم عمل در او ايجاد گردد .

-در مواردي بيدار كردن وجدان او بصورتي كه از انجام دادن عمل احساس لذت كند .

اصولاً توسعه وجدان اخلاقي در كودك و نفوذ آن در اعمال و رفتار در حال و آينده و  زندگي كودك مؤثر است و از اين راه مي توان شرافت و پاكدامني را در افراد پديد آورده و گسترش داد.

-استفاده از مثلها و داستانها نيز در اين مورد مي توانند كار ساز باشند، بويژه ذكر داستانهائي كه فرجام و عمل نيك را در نظر او زيبا متجلي ساخته و عمل بدو ناروا، زشت و منفور مي نماياند .

-محبت و مهر ورزي به كودك بهنگامي كه عمل درست و مناسب انجام داده است،آن هم محبتي عميق و توأم با سخاوت و گشاده دستي بگونه اي كه كودك با تمام وجود مرة آن را بچشد و لمس كند .و يا دادن پاداشي كه براي او يادگاري ارزنده ومحرك دائمي به حساب آيد.

اين نكته فراموش نشود كه اصل بر تشويق اعمال خوب كودك و ايجاد موازين در ذهن و تثبيت آن در درون كودك است . اين هدف در سنين مختلف به گونه هائي متفاوت پديد آمده  و تثبيت مي شوند .تا آنجا كه ممكن است طبق ضوابط اخلاقي و خير و مرحمت به پيش بايد رفت و در آنجائي كه اين شيوه ها مؤثر واقع نشوند از طرقي ديگر.

در طريق پرورش اخلاق كودكان مراقبت داريم كه اين كار به تأخيربيفتد و امر تربيت اخلاقي از همان ماههاي اول زندگي آغاز گردد ،اما سعي مي كنيم كه اين امر به جبر و تحميل و به آزار رساني و يافتن ديد منفي نسبت به تربيت او نكشد .

اصولاً قواعد و مقررات بنفسه براي كودك كسل كننده اندو به همين نظر خود كودك از آن ناراحت و نگران است . مربي نبايد موجبات ناراحتي بيشتر او را در اين زمينه فراهم آورد.با خودشروئي و ملايمت بسياري از دشواريها زائل مي شوند ديگر نيازي به خشونت براي بي اعتبار كردن ارزش آموزشها نيست . همچنين در امر پاداش اصل مسأله را براي تقويت اخلاقي مي پذيريم اما از افراط ها در اين راه مي پرهيزيم . براي پاداش مي توان هديه اي كوچك ،كلمه اي ستايش آميز و گاهي لبخندي داشت . اصل بر اين است كه كودك صحت عمل و تأييد شما را بپذيرد و از آن آگاه باشد . جوايز گرانبهاي آينده شما و كودك را به مخمصه خواهد كشاند.

تشويق بايد مناسب ،بجا و به اندازه باشد و همچنين مستقيماً به رفتار مربوط شود و بلافاصله اعمال گردد.از تشويقهاي بي مورد نيز بايد خودداري شود . برونر مي گويد كه چنانچه در امر يادگيري به تشويق بوسيله ي محركهاي خارجي متكي شويم،از ارزش هاي يادگيري كم مي شود و دانش آموز از يادگيري اكتشافي باز مي ماند؛زيرا او براي جلب رضايت و قضاوت خوب معلم نسبت به خود و امتيازاتي از اين قبيل درس مي خواند،نه به خاطر اكتساب و يادگيري.اليزابت هارلوك در آزمايشي كه به مدت پنج روز ادامه داشت به چهار گروه از كودكان دبستاني آزمون رياضي داد و چهار روش مختلف را در مورد تشويق آنها به كار برد . گروه اول از دانش آموزان به خاطر موفقيتهايي كه  كسب مي كردند ،در برابر ساير دانش آموزان تشويق مي شدند.گروه دوم براي اشتباهاتي كه مرتكب مي شدند،در برابر ديگران مورد سرزنش و ملامت قرار مي گرفتند . گروه سوم موفقيت يا اشتباهشان كاملاً ناديده گرفته مي شود،يعني تشويق و تنبيه نمي شدند. گروه چهارم نيز در اتاقي جداگانه قرار داشتند و كاملاً از آنچه كه مي گذشت بي اطلاع مي ماندند. 


موارد استفاده از تنبيه (لزوم استفاده از تنبيه )

بعضي از افراد يا دانش آموزان هستند كه بطور ذاتي شلوغ كار هستند و بخصوص در جمع دوست دارند دست به اعمالي بزنند تا بي نظمي را حاكم سازند و يا بي انضباطي هاي شديدي از خود نشان مي دهند و يا به بزرگترها بي احترامي مي كنند و براي كنترل رفتار اينگونه افراد هيچگونه تشويق يا تقويت كارساز نيست مگر اينكه به تنبيه متوسل شده و با اعمال تنبيهات مختلف بتوان رفتارهاي نامطلوب آنها را كنترل كرد .مواردي هست كه كاربرد تنبيه اجتناب ناپذير و ضروري است از آن جمله:

1-براي اينكه كودك خردسال معني كلمه «نه» را به عنوان بازدارنده درك كند . همراه كردن تنبيه ملايم با اين كلمه ضروري است . مثلاً با گفتن «نه» با صداي تند و يا پرخاش كردن سبب مي شود كه ارتباط كلمه «نه» و تنبيه ملايم در ذهن كودك برقرار شود .

2- در موارد اضطراري به كار بردن تنبيه ممكن است تنها راه نجات كودك از خطر جدي باشد . مثلاً زدن روي سينه كودك و پرتاب كردن او به كناري ممكن است در نظر او تنبيه تلقي شود، ولي اگر با اين كار او را از رفتن به زير اتومبيل يا برخورد چيزي به سر او حفظ كنيم. و يا بازدن دانش آموز با شلاق يا سيلي ممكن است براي او دردناك باشد اما اين عمل موجب موفقيت او در تحصيلات خواهد شد ،و يا او را بخاطر رفتارهاي نامطلوب در مدرسه تنبيه كنند تا در بزرگسالي اقدام به رفتارهاي خلاف نكند زيرا عواقب آن در بزرگسالي خطرناك خواهد بود .

3-ممكن است تنبيه تنها راهي باشد كه كودك يا نوجوان را وادار به انجام دادن رفتار ديگري غير از رفتار نامطلوب كند . امكان دارد كه رفتار نامطلوبي در طول زمان آنقدر تحكيم يافته باشد كه جز با تنبيه كردن نتوان كودك يا نوجوان را به انجام دادن رفتار ديگري وادار كرد . بسياري از مردم به تأثير مفيد برخي از رويدادهاي ناخوشايند بر زندگي خود اعتراف دارند . شاگردي كه در كلاسي مردود شده سعي مي كند بيشتر مطالعه كند و به درس و مدرسه  بپردازد كه سالهاي بعد شاگرد موفقي شود.

 

وظايف معلمان و اولياء مدرسه

معلمان ،مربيان،مديران و كليه افرادي كه به هر نوع و شكلي با مسائل آموزشي و تربيتي دانش آموزان در مدارس سر و كار دارند وظايف و مسئوليتهاي خطيري بعهدة آنها گذاشته شده است زيرا با آموزش و پرورش انسانهايي سر و كار دارند كه در حال شكل گيري شخصيت اجتماعي بوده و از بزرگترهاي خود بخصوص اولياء مدرسه الگو پذيري مي كنند . رفتارهاي اجتماعي آنها متأثر از معلمان و اولياء مدرسه است در نتيجه وظيفة هر مربي در آموزشگاه 1-داشتن آشنايي با مسائل و مشكلات كودكان و نوجوانان 2-داشتن اطلاعات و دانش كافي در مورد ويژگيهاي جسمي و رواني كودكان و نوجوانان 3- داشتن تسلط بر شيوه هاي مختلف كنترل رفتار كودكان و نوجوانان 4- داشتن تسلط بر شيوه هاي مختلف نوين تدريس5- داشتن اطلاعات روانشناسي، روانشناسي تربيتي ،مشاوره و جامعه شناسي است . كودكان رفتار سايرين به ويژه افراد مهم، قدرتمند و مربيان تربيتي خود را تقليد مي كنند و بر اين باورند كه رفتار بزرگترها مي تواند سر مشق خوبي باشد .
 
 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما سایت بیشتر در مورد چه مطالبی باشد؟
    در مورد مسائل خصوصی بیشتر با چه کسی راحت تر هستید؟
    راهنمایی چه کسی می تواند در زندگی و در هر زمینه ای کار سازتر باشد؟
    آیا در مورد دوستی با جنس مخالف با خانواده راحتید؟
    آیا دوستی با جنس مخالف مانعی برای پیشرفت شما نشده است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 108
  • کل نظرات : 22
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 28
  • آی پی امروز : 266
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 705
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 722
  • بازدید ماه : 793
  • بازدید سال : 3,564
  • بازدید کلی : 92,606
  • جواد کریم زاده مدیریت سایت

    dsc02670.jpg

    پیغام مدیر سایت

    سلام کاربر عزیز

    ممنون که به سایت خودت سر زدی

    امیدوارم لحظات خوشی در کنار ما داشته باشی

    منتظر نظرات کارساز شما هستیم

    با عضویت در سایت همراه ما باشید

    http://moshavererooz.ir/